- شنبه ۸ آبان ۰۰
- ۰۵:۱۲
داستان زندگی من:
معرفی کتاب:
کتاب "داستان زندگی من" ، اولین بار در سال 1903 منتشر شد .این کتاب ،زندگی نامه ی هلن کلر، است که جزئیات زندگی روز های اول زندگی او ، به ویژه تجربیاتش با "آن سالیوان" را شرح می دهد. این کتاب به مخترع الکساندر گراهام بل ،تقدیم شده است،"به الکساندر گراهام بل که به ناشنوایان سخن گفتن را آموخته است و گوش شنونده را قادر به شنیدن سخنرانی از اقیانوس اطلس تا کوه های راکی کرده است ، من کتاب "داستان زندگی من" را به وی اختصاص می دهم". هلن کلر (1880-1980) هنگامی که 19 ماهه بود ، دچار یک بیماری شدید شد که باعث نابینایی و ناشنوایی او شد. چندی نگذشت که او سخن نیز نگفت. تلاش سرسختانه او برای غلبه بر این معلولیت ها ، با کمک معلم روحیه بخش او ، "آن سالیوان"، یکی از داستان های عالی از شجاعت و فداکاری بشر است.
در این زندگی نامه ی کلاسیک ، که برای اولین بار در سال 1903 منتشر شد ، خانم کلر 22 سال اول زندگی خود را بازگو می کند. از جمله لحظه ای جادویی در کنار پمپ آب ، وقتی که آب را با تشخیص ارتباط بین کلمه "آب" و مایع سردی که بر روی دستش جاری شده است ، می شناسد و می فهمد که اشیاء دارای اسامی هستند. تجربیات بعدی او نیز به همان اندازه قابل توجه هستند؛ مانند لذتی که از یادگیری و در نهایت صحبت کردن می برد ، دوستی های او با الیور وندل هولمز ، ادوارد اورت هیل و چند نفر دیگر ، تحصیلات وی در رادکلیف (که از آن فارغ التحصیل شده بود) و رابطه ی نزدیک او با خانم سالیوان ، که نبوغ قابل توجهی را برای برقراری ارتباط با دانش آموز مشتاق و باهوش خود نشان داد. بخش هایی از این زندگی نامه توسط ویلیام گیبسون برای نمایشنامه ی 1959 در برادوی ، یک فیلم سینمایی هالیوود در سال 1962 و فیلم هندی "سیاه" به کارگردانی سانجای لیلا بهناسالی، اقتباس شده است.
ثمینه پیرنظر:
زندگینامه:
ثمینه باغچهبان در چهارم فروردین ۱۳۰۶ در تبریز در کودکستان «باغچه اطفال» به دنیا آمد. آنجا را پدرش جبار باغچهبان در ۱۳۰۳ به عنوان نخستین کودکستان ایران را بنیاد نهاده بود. از همان ابتدا، زندگی او با مدرسه و تحصیل گره خورد. پس از چند سال همه خانواده به شیراز رفتند و ثمینه در کودکستانی که پدرش در شیراز بنیاد نهاد، بزرگ شد. پدرش باور داشت که ترس و خجالت بچهها را تا آخر عمر از کار و زندگی عقب میاندازد . این صفت را به دخترش هم منتقل کرده بود .
درسال ۱۳۱۱ از شیراز به تهران آمدند. پدر برنامه آموزش ناشنوایان را که در تبریز آغاز کرده بود در تهران ادامه داد و در محله سنگلج دبستان کر و لالها را تاسیس کرد. آنها در این دبستان زندگی میکردند، یک اتاق آن کلاس درس، یک اتاق خانه آنها و یک اتاق در اجاره دکتر هشترودیان بود که در آن زمان دانشجوی پزشکی بود. او از همان کودکی همبازی بچههای ناشنوا شد. شاید لفظ همبازی برای کارهایی که ثمینه با این کودکان میکرد کافی نباشد. او در واقع کمک کار و یاور پدر بود و زمانی که پدر به یک شاگرد در کلاس درس میداد، ثمینه با بقیه در حیاط بازی و آنها را سرگرم میکرد. کار پدر برای او جذابیت و کشش زیادی داشت و روح کار پدر آرام آرام در او حلول میکرد. او پدرش را معلم خود میدانست و او را آقای معلم صدا میکرد و همواره تحت تاثیر او بود .
ثمینه دبستان و دبیرستان را تا دوم متوسطه تمام کرد و سپس وارد دانشسرای مقدماتی پامنار شد و همزمان به تدریس در مدرسه کر و لالها پرداخت. در دانشسرای مقدماتی از مدیریت بدرالملوک بامداد و آموزش و دانش مهری آهی بهره گرفت و وارد دانشسرای عالی شد. در ۱۳۲۷ از دانشسرای عالی در رشته زبان انگلیسی فارغ التحصیل شد و سپس با آقای هوشنگ پیر نظر اشنا شد و با او ازدواج کرد .
در سال ۱۳۲۹ با استفاده از بورس به امریکا رفت و در کالج لیندن وود در ایالت میسووری در زمینه آموزش و پرورش ناشنوایان به تحصیل پرداخت.
در سال ۱۳۳۲ در مقطع کارشناسی ارشد آموزش و پرورش ناشنوایان از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد و سپس در رشته گفتاردرمانی در همان دانشگاه به تحصیل ادامه داد. در همان سال به علت اوضاع آشفته ایران و گرفتاری خانواده، او و همسرش درس را نیمه کاره رها کردند و به ایران باز گشتند.
از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۵ در کنار پدرش به تدریس در مدرسه کر و لال ها ادامه داد. در سفرش به امریکا و آموزشهایی که دیده بود، دریافت روشی که پدرش برای آموزش ناشنوایان در ایران ابداع کرده بسیار علمی و ارزنده است.
زمانی که از امریکا به ایران بازگشت، قرار شده بود در کتابهای درسی تجدید نظر شود. در جلساتی که در دفتر کل امور ابتدایی با حضور عباس یمینی شریف و لیلی آهی (ایمن) و توران میرهادی تشکیل شده بود شرکت کرد و گفت و گوها و مشورتهایی انجام گرفت. براساس این جلسه، او در سال ۱۳۴۰ از طرف آموزش و پرورش، مسئول تشکیل کلاسهای کارآموزی و کارورزی آموزگاران کلاس اول در سطح کشور شد .
ثمینه باغچهبان همچون پدرش بر این باور بود که برای پیریزی آموزش موفق، باید آموزگاران را تربیت کرد. به همین دلیل کمر به آموزش آنان بست، به گونهای که هر معلم ، پس از پایان دوره، میتوانست کتاب روش تدریس خود را بنویسد، با توجه به نیاز جامعهای که در آن بود و حتی به زبان همان منطقه. او آموزش ناشنوایان را با تربیت معلمان پایهگذاری کرد و موفق شد معلمانی درجه یک تربیت کند. هدف پدرش تربیت معلم بود و تاکید ثمینه هم بر همین بود.در همین زمان، ثمینه باغچهبان، عهدهدار نگارش کتابهای درسی کلاس اول دبستان شد .
همچنین او کتاب روش تدریس مخصوص سپاه دانش را بر اساس روش پدرش (روش کلی) تهیه کرد که در افغانستان و تاجیکستان هم کاربرد داشت و به این ترتیب روش باغچهبان فراگیر شد. در این کتاب که با همراهی لیلی آهی (ایمن) تهیه شده بود، موضوع شناخت کودک از جنبه شناخت شناسی و روانشناسی مطرح بود . در بخش نخست کتاب فارسی اول دبستان، به دوره آمادگی و تدریس لوحهها پرداخته شده بود که همه آن انگاره.ها بر گرفته از کتاب آمادگی ثمینه باغچهبان بود . این کتاب بنیاد آموزش پایه در ایران را دگرگون کرد .
پس از درگذشت پدرش در آذر ماه ۱۳۴۵، او ماند و مسئولیت آموزشگاه باغچه بان با ۲۲۰دانشآموز در خیابان یوسف آباد (سید جمال الدین اسدآبادی فعلی). اما با وجود ضایعه بزرگ، نبودن پدر، او با قدرت توانست کار را اداره کند و ادامه دهد. در همین سال او ریاست آموزشگاه مدیریت فنی جمعیت کر و لالها را هم بر عهده گرفت .
ثمینه باغچه بان در ۱۳۵۰ مدیرعامل و مسئول برپایی سازمان ملی رفاه ناشنوایان و در ۱۳۴۵ مدیر امور بالینی و دوره تربیت متخصص شنوایی سنجی و رابط ناشنوایان در دانشگاه ملی(شهید بهشتی کنونی) شد.
او در سال ۱۳۴۱ در پی تاسیس شورای کتاب کودک، فعالیت خود را در آن جا آغاز کرد. دو کتاب «پل چوبی» و «نوروزها و بادبادکها» به قلم او از کتابهای برگزیده شورای کتاب کودک است
از کارهای شایان توجه او که با کمک یونیسف انجام پذیرفت، ارائه ترانه فولکلوریک «دویدم و دویدم» در قالب کتاب و تهیه ویدئوی آن به زبان اشاره است که پلی بین کودکان ناشنوا و شنوا شد. این کتاب به زبان انگلیسی و اسپانیایی برگردان شده است .
در سال ۱۳۷۷ بنا به درخواست یونیسف ، برگردان فارسی کتاب «پیمان جهانی» به قلم او انجام پذیرفت و به چاپ رسید و از آن ویدئویی به زبان اشاره تهیه شد.
او در معرفی فعالیتها و پیشرفتهای چشمگیر ایران در زمینه توانبخشی ناشنوایان در کنفرانسهای جهانی، نوشتن کتابهایی درباره آموزش و پرورش ناشنوایان، آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و برگردان آثاری در زمینه آموزش ناشنوایان، اختلالات گفتاری و ناگویایی به زبان فارسی نقشی بسیار موثر داشت.
در سال ۱۹۷۷ از سوی Clarke School Fellowship For The Middle East USA یک بورس تحصیلی به نام ثمینه باغچهبان نام گذاری شد.
از دیگر آثار او کتابهای «جم جمک برگ خزون» ، «آفتاب مهتاب چه رنگه» و کتاب «روشنگر تاریکیها » (در باره پدرش جبار باغچه بان) است که کتاب آخر با موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان انجام گرفته است.
- ۳۷
اینجا روD::